sweet gaze.
چاقوی زریننگارش را محکم در دست گرفت. انگار قرار بود لیز بخورد و نابود شود. خودش هم اطمینان کامل را به خودش نداشت. انگار در همین لحظه چیزها قرار بود نابود شوند.
دخترک ضعیف رو به رویش روی زمین افتاده...
چاقوی زریننگارش را محکم در دست گرفت. انگار قرار بود لیز بخورد و نابود شود. خودش هم اطمینان کامل را به خودش نداشت. انگار در همین لحظه چیزها قرار بود نابود شوند.
دخترک ضعیف رو به رویش روی زمین افتاده...
0 Comments
Comments 0
No comments yet. Be the first to comment!